سرگرمی های جالب (یا غیر جالب) دارید که می خواهید به اشتراک بگذارید؟

حتی توانستم آن را با پسر بزرگم به اشتراک بگذارم. سرگرمی های جالب (یا غیر جالب) دارید که می خواهید به اشتراک بگذارید؟ از زمانی که اولین G.I را گرفتم علاقه عمیقی به ارتش داشتم. طبق استانداردهای من، این یک روز نسبتاً گرم بود، شاید 23 درجه سانتیگراد. بسیاری از مردم در هوای خنک صبح یا عصر می دوند، اما من استراتژی متفاوتی دارم. بسیاری از افراد در هنگام گسترش بیش از حد ستون فقرات دچار مشکلاتی می شوند، به همین دلیل است که من به ندرت مار کبری مستعد را برای مشتریان برنامه ریزی می کنم. چرا برای شما خوب است؟ شاید تعجب کنید که چرا یک قرار تناسب اندام سرگرم کننده تر از یک فعالیت معمولی مانند ملاقات برای قهوه است. مثل یک سوئیچ در سرم، سرباز درونم از خواب بیدار شد. در آن قسمت از پشتم تحرکم را از دست می دادم. من شروع به تحقیق در مورد تمرینات مختلف پشت برای افراد مسن کردم. مطالب به خوبی انجام شده بود، به جز یکی از معلمانی که من داشتم، تمام آن چیزی بود که می شد درخواست کرد، تمرینات و تعامل گروهی یک مکمل عالی برای مطالب بود. من در مورد هر چیزی که برای تقویت عضلات اطراف ستون فقراتم برای کمک به حمایت از دیسک های آسیب دیده فکر می کردم، یاد گرفتم - و همچنین چیزهایی که به من اجازه می دهد وزن کم کنم. برای مدتی اوضاع خوب پیش می رفت. ارتش مدتی با من گیر کرد، اما پس از مدتی که نتوانستم وظایفم را انجام دهم، یک انتخاب به من داده شد: آن را تخلیه کنم یا با افتخار از خدمت خارج شوم. من هرگز در دوران رشد بدنم آسان نبودم. من حدود 90 پوند اضافه حمل می کردم که بدنم به آن عادت نداشت. من زندگی روزمره خود را به گونه ای انجام می دادم که گویی تمام تجهیزات جنگی را که ارتش به من داده بود با خود حمل می کردم. شروع کردم به مقایسه آن با تمام وسایلی که قبلاً در ارتش حمل می کردیم. به یاد آوردم که حمل آن وزنه در راهپیمایی های ده بیست کیلومتری چه حالی دارد. متابولیسم من به دلیل بی تحرکی کند شد و یک تن وزن اضافه کردم. در سنگین‌ترین وزنم حدود دویست و هفتاد پوند از وزن ارتشم در حدود صد و هشتاد پوند بود.


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد